سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طلبه بلاگ

حال ؛ مقام و حفظ آن

    نظر

                              حال ؛ مقام و حفظ آن

 

 

قسمت اول: حال و مقام

عدد چهل یکی از اعداد مقدس در نظام ارزشی اسلام و شیعه است. برخی مسایل ارزشی است و برای ما حالی را باعث مـىشود، یعنی یک تحول روحی را موجب مـىشود. تحول به حال برمـىگردد، یعنی از حالی به حال دیگر شدن. این مسایل اگر به چهل نرسد و استقامت چهل روزه روی آن نباشد همان حال باقی مانده و از بین مـىرود. برای پیـشرفت اخلاقی آنچه علمای اخلاق خیلی زیاد روی آن تأکید مـىکنند چله گرفتن است. مثلاً مـىگویند

- مـىخواهی فلان مسأله برای تو از حال خارج شود؟

- یعنی چه؟

- یعنی اینکه همـهی ما برای رسیدن به اخلاقیات و ارزشها دو مقام داریم، اول ایجاد حال و دوم تبدیل حال به مقام.

ایجاد حال یعنی قلب و دل تو در اثر واقعـهای متحول شود، تنور دل داغ شود و بعد بر این داغ شدن تصمیماتی گرفته شود که به این تصمیمات مـىگویند تصمیمات احساسی، چون منشأاش احساس است. اگر روی این تصمیمات چهل روز استقامت بشود و به مقام تبدیل مـىشوند یعنی صفت انسان مـىشوند. لذا در بالاترین سلوک تاریخ، یعنی به خدا رسیدن خانم زینب سلام الله علیها ما اربعین را داریم، چله. چهل روز صبر زینب سلام الله علیها - از کربلا تا کربلا، یا هرجای دیگر.

دیشب شب چهـلام دوستانمان بود. در حقیقت خداوند چهل روز پیش به جمع ما، به شهر ما، به کشور ما، و به جهان فضلی کرد، نه فقط به کرهی زمین که به تمام جهان. این فضل خداوند یک حال و داغی را برای من و تو آورد که این حال و داغی باعث شد ما تصمیماتی بگیریم. چهل روز بر این تصمیمات مقاومت کردیم. چه اتفاقی افتاد؟ به مقام تبدیل شد.

ممکن است بسیاری از افراد بگویند که ما حال روز اول را نداریم. چگونه باید این حال را حفظ کرد؟

حفظ کردن حال، محال است. اصلاً صلاح زندگی من و شما حفظ این حال نیست. اولین جوابی که مـىدهیم نقض سؤال است، چه کسی گفته باید حال را حفظ کرد؟ هیچکس اعتقاد ندارد که حال باید حفظ شود، حتی اصحاب کربلا مثل خانم زینب، حضرت رقیه، حضرت خانم رباب، حضرت خانم لیلا، حضرت خانم ام البنین سلام الله علیهم حضرت آقا امام سجاد و حضرت آقا امام باقر علیهما السلام. در دین نمـىخواهیم حال را حفظ کنیم، در دین دنبال مقام هستیم چون حال یک داغی در دل است که این داغی زندگی انسان را کنسل مـىکند

اما آیا بنای خدا این است که تو در این حال بمانی و زندگـىات کنسل شود؟ بنا چیست؟ بنا گرفتن یک تصمیم است.

حال من سؤال شما را درست مطرح مـىکنم!

من تصمیماتی گرفتم که مـنبعد بیـشتر وظایف انتظارم را انجام دهم، بیـشتر زبانام را کنترل کنم، بیـشتر چشـمام را کنترل کنم، قلـبام را از کینه و نفاق خالی کنم. قدر بغل دستـیام را بدانم، رفاقـتها را قوىتر کنم، صمیمیـتها را بیـشتر کنم، مسایل غیرخدایی را از رفاقـتهایم کنار بگذارم، درس خواندنام را برای خدا انجام دهم، از توانایـیهای جسمی که دارم حسن استفاده را بکنم، دردهای کوچک و بچـهگانـهام را فراموش کنم، جانبازان حادثه و خانوادههای شهدا را در پشت زمینـهی ذهنـىام حک کنم، تصمیماتام را راحـتتر بگیرم و قشنـگتر زندگی کنم، حجابام را بـهتر کنم، نسبت به جامعـهی خودم حساس باشم، سعی کنم با منکرات درست مبارزه کنم، راهاش را یاد بگیرم، سعی کنم سیم اتصالام را به اهل بیت علیهم السلام و خدا قطع نکنم، در شهرمان و در جامعـهام، در محلـهام و در خانوادهام سعی کنم الگوی مادی و معنوی باشم. این تصمیمات را گرفتیم و امضا زدیم. چه شده که در مصمم بودن من و تو برای رسیدن به این تصمیمات کمی خلل ایجاد شده است؟

این شد یک سؤال درست و حسابی! این سؤال را مـىشود جواب داد.

 

 

قسمت دوم: چـهکار کنیم؟

راه حلی را که خدمت شما عرض مـىکنم راه حلی است که معصومین علیهم السلام - برای حفظ مقامهایی که در اثر حالها ایجاد شده است مـىفرمایند.

1. شکر خدا: هر روزی که دیدی در تصمیـمات و مقامات خللی وارد نشده، صبح و ظهر و شب خدا را شکر کن، الحمدلله. وقتی الحمدلله مـىگویی یعنی خدایا نصف قصه با من است و باقی آن با تو. حال در من ایجاد شده، تصمیم را من گرفتـهام و حفظ تصمیم با تو است.

طلبـهی جوانی مـىگفت از اول ماه رمضان (حال) تصمیم گرفتم برای کنترل چشـمام چله بگیرم (تبدیل به مقام). ماه رمضان بـهترین فرصت است، سی روز که به برکت رمضان مـىگذرانیم و ده روز هم از بعد از ماه.

چله را کامل گرفتم (اما فکر مـىکرد خودش چله گرفته)، از در ‌‍‍‍‌‍‌‍‌[خانه یا حجره] بیرون آمدم و وارد خیابان شدم، با این تفکر که به مقام رسیدهام. خانمی را که از سمت دیگر بلوار شصت متری رد مـىشد دیدم که اصلاً سن و سالاش مشخص نبود. گویا تمام خلقت قدرت خودش را جمع کرد و سر مرا به سمت آن زن چرخاند، به او خیره شدم و نمـىتوانستم رو برگردانم. همیـنطور که قارد به برگرداندن سرم نبودم مینـیبوسی آمد و دقیقاً بین من و او حایل شد. یک لحظه احساس کردم این مینـیبوس از آسمان آمد که: ما باید مقام تو را حفظ کنیم، تو نمـىتوانی.

پس اول از همه شکر است. نماز قشنگی که مـىخوانی بلافاصله شکر کن. هر وقت حال خوبی داشتی الحمدلله بگو. گـلزار رفتی و شهدا را زیارت کردی الحمدلله بگو. به محض ایـنکه مـىگویی الحمدلله یعنی تو این مقام را برای من ایجاد کردهای. این مطلب در تمام زندگـیات جاری و ساری است.

2. مراقبت از خود: مراقب خودت باش. نود درصد از برادران و خواهران جوان هستند و یک درصد بالایی نوجوان. سرتان را بالا بگیرید و بگویید ما مال حسینیـهای هستیم که شهید داده، چون شهادت افتخار ما است. بقیه باید ببینند که وقتی ما شهید مـىدهیم سرمان را بالا مـىگیریم و افتخار مـىکنیم. اما فکر نکنید بالاتر از بقیه هستید که کل حالتان خراب مـىشود. فکر نکنید مهـمتر از بقیه هستید که همـهی زندگی معنوی و عبادیات کنسل مـىشود. نه بالاتر و نه مهـمتر. شهادت افتخار جامعـهی ماست. شیراز هم باید سربلند باشد که شهید داده، این درست اما این را در نظر بگیرید که این پرچم و شعار و تظاهرات است. باید خودتان را از بقیه پاییـنتر بگیرید. افتادهتر باشید. شهادت باید تواضع بیاورد.

اگر نوجوانی بود که جنبه و ظرفیـتاش را نداشت لازم نیست با او برخورد کنید ولی محترمانه و دوستانه به او تذکر بدهید که خبری نیست، اتفاقی نیفتاده، مردم خیلی بالاتر از ایـنها را داشتند و هیچ نمـىگفتند. مجاهدتها مـىکردند و چیزی نمـىگفتند. صدایاش را در نمـىآوردند. شهید اندرزگو قبل از انقلاب چـهها که نکرد! شهید نواب صفوی چه کارهایی کرد و چقدر گـمنام تیرباران شد! خدا خیلی به ما عزت داده است. این عزت باعث غرور من و تو نشود. توفیق فقط مال خدا است. ما چه کارهایم؟ نعوذ بالله یک روز فکر نکنی که یک عده شهید و جانباز شدند که تو مهم شوی! اگر این احساس به تو دست داد از خودت بدت بیاید. مردهشور ایـنجور مهم شدن را ببرند! خود را پاییـنتر بگیر. شهادت چیزی نیست که پا روی دوشاش بگذاریم و بالا برویم. شهادت چیزی است که پا روی شانـهی ما مـىگذارد و ما را پایین مـىآورد. برخوردهایتان با بچـهها و جوانهای دیگر متواضعانـهتر و بامحبـتتر باشد. از کسی طلب نداریم. خدا فضلی کرده و عدهای از ما را به بهشت برده، الان به همه بدهکار هستیم. خیلی مراقبت کنید.

اگر هر فضلی یا هر حالی باعث شود که من و شما باد کنیم حال به مقام تبدیل نشده و خراب مـىشود و خیلی هم خراب مـىشود. وضعیت معنوی کسانی را ببینید که سال 68 داد زدند که جنگیدیم و فلان کردیم و هیـچکس ما را تحویل نمـىگیرد، حـقمان است و .... امام با من و شما تعارف ندارد.

3. ایجاد سیستم معرفتی برای تعالی درجـهی مقام فعلی: یعنی خیلی سریع و بدون معطلی برای خودت یک برنامـهریزی دینی کن، سریع یادداشت کن که این مشکلات را در روح و جسم و رفتارم دارم و این محاسن را هم دارم، چـهکار کنم که این مشکلات برطرف شود و چـهکار کنم که این حسـنها تقویت شود؟

دفتر داشته باش و شروع کن روی خودت کار کردن تا بالا بروی. وگرنه مقام اگر بماند مثل درس است. زمانی که انسان ده ساله است مدرک پنجم دبستان خیلی ارزشمند است اما اگر همیـنطور رها شود و انسان سی ساله شود بـیسواد محسوب مـىشود. در سی سالگی باید دکترا هم گرفته باشد. مقامات معنوی همین است. اگر به این مقام راضی شوی و نخواهی بالاتر بروی دو سال دیگر دو سال از بقیه عقـبتر هستی. سن که بالا مـىرود باید مقامات معنوی انسان هم بالاتر برود و ما همین امید را داریم.


زیارت امام رضا

    نظر

                  زیارت امام رضا

 

امشب بحث ما دو جنبه داره یک جنبه اونهایی هستن که راهی هستن و یک جنبه اون برادرا و خواهرایی که راهی نیستن و انشاء‌الله دفعات بعد توفیق پیدا خواهند کرد . هر دو طرف خوب گوش بدن تا یک سری لغات که در عوام به اشتباه معنا شده رو از نگاه علمای اخلاق معنا کنیم . و آنها را باز کنیم . کلمه اول : کلمه مقدسه زیارتِ . زیارت یعنی چی ؟ می فرمایند : حضورُ زائر عِند المزور . زیارت یعنی : حضور زائر نزد کسی که زیارت می شه . و در اینجا یعنی حضور زائر نزد خود امام رضا (ع) . این میشه زیارت به معنای واقعی و دیگه مو لای درزش نمی ره ،‌خوب ممکنه زائری در کنار حرم امام رضا (ع) باشه ، حتی در ضریح را هم باز کنند و رو خود سنگ قبر سر بگذارد ، ولی حضور عند المزور نداشته باشه ، ممکنه یک زائری هم از پس 100 ها هزار کیلومتر راه نزد مزور حاضر بشه ،این شخص زیارت کرده منتهی ما عوام زیارت را در این می بینیم که بریم مشهد و هرچی می تونیم نزدیک بشویم به اون سنگ قبری که امام رضا (ع) در اونجا مدفونِ . این خوبه اما درجه عالی ترش اینه که انسان سیمش وصل بشود به خود امام رضا (ع) حالا اگر بُعد مسافت نبود ، انسان با خود امام رضا (ع)ارتباط برقرار کرد ، این نورِ علی نوره . یکی دیگه نه ، در بعد مسافت هم حاضر شد زیارت را هم انجام داد اما بعضی از مصادیقشو نداشته ، این طوری نیست که بگیم آقا پس کل زیارت رفتن را کنسل کنیم بیایم بپردازیم به اینکه یه جوری خدمت خود امام رضا (ع) برسیم نه هر دوش با همدیگه هستند و اگر احیاناً یک زائری رفت و اونجا نزد خود امام رضا (ع) نرسید زیارت را براش منظور می کنن اما به اون مقام بالای زائری نخواهد رسید . حدیث بسیار بسیار گرانقدری است که از دو لب مبارک امام هشتم (ع) صادر شده ، می فرمایند : “ مَن زارنا کم من زارَالله ” کسی که ما را زیارت کنه انگار خدا را زیارت کرده ، لذا این زیارت ، خیلی مفهوم گسترده ای داره ، و از مصادیق خیلی پایین ، از حداقلش زائر داریم تا کسانی که در درجه بسیار بسیار بالای زیارت قرار دارند مانند حضرت امام (ره) که از بیت ایشون می فرمودند ،: گرچه حضرت امام (ره) در مدت اقامتشون در ایران بعد از انقلاب مشهد نرفتند ، اما امام رضا (ع) رو زیارت کردند . خدمت خادمان آستان قدس که روزی خدمتِ حضرت امام رسیده بودن می گفتن : آقا ما دلمون برا شما می سوزه که امام رضا (ع) رو زیارت نکردید ، تشریف بیارید خدمتتون باشیم ، امام (ره) فرموده بودند : ما آقا امام رضا (ع) را زیارت می کنیم . همین ! بعد این جوری برداشت کردن بعضی ها که شاید امام مخفیانه می یاد زیارت می کنه و برمیگرده ، اما همچین مطلبی نبوده یعنی هیچ کدوم از اعضاء بیت یا حراست ، بعد از رحلت امام (ره) نفرمودن که امام (ره) مخفیانه زیارت امام رضا (ع) رفته اند .اما به یک نحوی امام رضا (ع) رو زیارت می کردند . هم حضرت امام (ره) مورد توجه بودند و هم الان رهبر معظم انقلاب ، الان امید شیعه و جهان اسلام به ایشون هست . یعنی در حقیقت محار اسلام دست ایشونه ، حتماً مورد توجه هستند نمیشه مورد توجه نباشن . ما یک قاعده أی داریم در اموال به نام قاعده لطف ، البته اختلاف سلیقه هم روش هست که بعضی از علما قبول ندارن اما خیلی از علما هم قبول دارن که امام زمان (عج) اجازه نمی دن اسلام منحرف بشه ، به این می گن قاعده لطف یعنی اگه شده در یک جایی که بحث و گفتگو هست امام زمان (عج) خودش بیاد شرکت کنه و به دهان یک عالم یک مطلبی را بذاره ، اجازه نمی ده که مسیر اسلام از مسیر اصلیش خارج بشه ، لذا هیچ ایرادی نداره که مثلاً ما اینو یقین داشته باشیم که رهبر این مملکت ( چه قبل چه الان چه بعد ) الزاماً باید ارتباطاتی با امام زمان (عج) داشته باشه .
خوب حالا می خوایم بریم برای زیارت ، یا نه ، می خوایم آماده بشیم امام رضا (ع) بیاد زیارتش کنیم هر دو حالت کاملاً مقدوره گرچه دومی خیلی خیلی مشکل تره ، ولی من یک قضیه ای را براتون عرض کنم که من خودم با چشمای خودم دیدم هیچ خارق عادت و کشف و اینام نیست ، من با چشمای خودم دیدم کسی رو که چون دلش با امام رضا (ع) بوده حقیقتاً از اون کسی که کنار ضریح بوده بیشتر حاجت گرفته ، خیلی بیشتر ، بعد خوشحالم بوده یعنی با خودش می گفت : الحمدلله اگه نشد برم ولی گرفتم ، من یک قضیه ای رو هم آخر منبر که چراغارو خاموش کردن براتون نقل کنم که خیلی قضیه عجیبیه ؛ خیلی عجیبه ؛مربوط به دو سه هفته پیش توی مشهد می شه ، و واقعاً آدم دقت که می کنه می بینه اهل بیت (س)‌را نمی شه با مقیاس ها و معیارهای انسانی و امروزی سنجید ، که بگی ‌من هرچی مثلاً نزدیکتر برم اینا عنایتشون بیشتره ، نه ، اونا به دل نگاه می کنن . در عوام می گن آقا زیارت کردین ؟ می گه نه آقا اینقدر شلوغ بود دستم به ضریح نرسید ، چه ربطی داره زیارت با رسیدن دست به ضریح ؟! گرچه در روایات ما اومده اگر مزاحم مردم نیستید ، اگر حق الناس نیست و قرار نیست مردم را لگد کنید ، مردم را له کنید ، برید خودتون را تا حد امکان به ضریح نزدیک کنید . جدیداً هم دیدم مردم توصف می ایستن به ضریح هم می رسن و می فرمایند سریع هم برگردید تا بقیه مردم برسن و خوش بختانه تنها جایی که اینگونه زیارت می شه فقط امام رضاست . یعنی تنها جایی هست که اینجوریه که هیچ وقت شما راحت نمی تونید برید سمت ضریح حتی 2 نصف شب ، وسط زمستون ، 2 متر برف باشه ، اتفاقاً خیلی شلوغ ترِ چون همه فکر می کنن خلوته بلند می شن می یان . من رفتم ، 2 نصفه شب تو برفش هم رفتم ، آخه ما خیلی اونجا بودیم واسه همین همه موقعش رفتیم ، همه موقعش . حتی رادیو زائر شاید روزی 10 بار توصیه می کند به اهالی مشهد که در تابستون و عید ، زیارت هاتون رو خیلی کم کنید حتی تو عید نرید حرم ، از دور سلام بدید بذارید زائرین بیان و زیارت کنن این چهار ماه رو شدید توصیه می کند رادیو حتی تلویزیون که اهالی مشهد یک وقتی برن حرم که زائرین نباشن ، با اینکه اینجوری محدودیت ایجاد می کنن و خود اهالی مشهد دیگه توجیه شدن که بابا بذاریم زائرین بیان زیارت و اگر هم بیان میان تو صحن های امام ، سلامی می دن و میرن داخل نمی یان ، من می دونم این روالشون هست حتی مؤمنینش ، مقیدن که در ایام تعطیلی و زیارت میان تو صحن وایمیستند سلام می دن ، می رن یا مثلاً همون جا ایستاده زیارتشو می خونه می ره ، اصل وصله دل است . خُب اگر دل بخواد وصل بشه راه دل به دل باید زمینه داشته باشه . اولین نکته برنامه ریزی فکریه . اسمتو نوشتی راحتی نباش ، برنامه ریزی کن ! مثلاً با خودت بگو : از ساعت 6 که رفتم اونجا زائر حساب می شم امام رضا (ع) فرمود از اون لحظه أی که اسمتون رو می نویسید زائر مائید در روایت دیگه فرمودن از اون لحظه أی که ساکت رو بر می داری بیای از همون لحظه زائر مایی . از همون لحظه با امام رضایی نه فقط وقتی رسیدی تپه سلام گنبد رو دیدی . برنامه ریزی کنید که از 6 صبح امروز تا اون روز 10 روز تمام برای لحظه به لحظة این 10 روز برنامه بریز . چه جوری ؟ صبحانه بخورم ، بعد صبحانه چه کار کنم ؟ صبح تا ظهر چه برنامه أی داشته باشم ؟ نماز هام رو چه جوری بخونم ؟ برنامه طوری باشه که نماز از اون صبح فرق کنه ، چون انگیزه قوی تره انسان می تونه رو خودش کار کنه نماز فرق کنه وقار زیارت رعایت بشه مثل وقار نماز یعنی چی ؟ یعنی شما آقا از اینجا آمادگی ذهنی برای خودت ایجاد کنی . البته بگو بخند هست ، اما نه این که لغو باشه ، وگرنه فرقی نکرده ای ، بگو یک برنامه ریزی داشته باشم ، مشهدم با شیرازم فرق کنه . ( جمعاً در سال ما 18 روز مخصوص داریم ) 18 روزُ فقط برای خودم کار کنم ، برای خدا کار کردن یعنی چی ؟ یعنی توشه جمع کردن برای آخرت . یک وقت کسی هست مسؤوله بهش می گن آقا مجبوری فلان کار رو انجام بدی ، بگی ، بخندی ، فلان جک رو تو ماشین بگی این بحثش جداست . نگید آقا چرا مسؤولین اینجوری می کنن ؟ اونا وظیفشون اینه ، اون هم دلش می خواد بشینه یک گوشه أی فکر کنه .ولی باید حواسش به همه باشه . شما برای خودتون برنامه داشته باشید . مسؤول موظفه کارهایی رو انجام بده . ببینه شما محل نمی ذارید تکلیف از روی دوشش برداشته می شه ، می شینه کارشو می کنه .
خوب اولین کار پس چیه ؟ آمادگی قلبی ، قلب باید آماده باشه 2 ـ طهارت قلبی : این چهله ای که گفتم از شب میلاد حضرت زینب (س) تا پنج شنبه می شه 40 روز رو الحمدلله شنیدم خیلی ها دارن رعایت می کنن . و واقعاً باعث خوشحالیه که جوانها اینقدر علاقه دارن امام رضا (ع) .
خُب ، پس ارادت قلبی ، زمینه سازی قلبی مقدمه سازی ، 2 ـ تطهیر قلبی : قلب را مطهر کردن ، دلی که می خواد به دل امام رضا (ع) وصل باشه باید پاک باشه ، باید مطهر باشه ، برای این کار حتی الامکان دل رو پاک کنید ، یکی از مهمترین راههای پاک کردن دل صلوات فرستادنه ، حالا برای توی مسیر هم 1800 صلوات عزیزان نیت کنند برای 14 معصوم (ع) ، به اضافه ‌حضرت زینب (س)‌ ، حضرت ابوالفضل (ع) ، حضرت علی اکبر (ع ) ، و حضرت خانم رقیه (س) این تطهیر قلب است . به شرطی که ذکر ، فقط ذکر لسانی نباشه ، ذکر به قلبت بشینه ، بدونی به چه نیتی داری صلوات می فرستی ، خیلی مؤثره . و بعد فرمودن : پاک شدن را هم از خود ما بخواهید . “ یا ولی الله انَّ بَینی و بینَ الله عَزَوَجل ذنوباً لا یعطی علیه الا رضاکم ” اینها باید راضی باشند . زیارت جامعه ، خوب رو از خودش بخواید . یا امام رضا (ع) ! امشب ، شب قدر به حق مادرت فاطمه زهرا (س) امشب هممون خوب و بد ، پرگناه و کم گناه ، همین اساعه پاک پاک بگردان ، الهی آمین . قلبا دیگه انشاء الله پاک شدند ، قدرش رو فقط بدونید تا چهارشنبه زیاد نمونده . و بعد مطلب بعدی می فرمایند : مردمی که ازتون رنجیده اند ، بالاخص پدر و مادر را حتماً راضی کنید ، دعای خیر پشت سرتون باشه ، هرجوری شده این چهار پنج روزه اینقدر خودتو لوس کن تا راضی بشن . اگه آخرت می خوای ، دنیا می خوای ، اگه دعای خیر مادرت پشت سرت باشه امام رضا (ع) خیلی بهتر نگات می کنه و بقیه مردم دوستان ، آشنایان ، اقوام ، فامیل رضایت اینها رو داشته باش . یک تلفن بزن حلال بودی بطلب . خداحافظی کن ، هیچ اشکالی نداره بگو ما ، در عوض دعاتون می کنیم .
و مطلبی که جلسه قبل براتون گفتم در طول سفر هرکاری که سخت تر هست رو انتخاب کن و هر عبادت سخت تر “ افضل الاعمال احمزوها ” . اگر الان 2 رکعت نماز داری با یک دیگ برای شستن ، دیگ شستن رو انتخاب کن . نمی گم نماز نخونید ، اگه مخیر شدی بین این دو اگر دیدی نیاز است کمک کنی ، دیگ رو بشور انشاءالله بچه ها هماهنگ می کنن که به همه ثواب برسه ، تقسیم کار می کنن ، اون قسمتی که نوبت خودت می شه رو ، تحت عنوان عبادت انجام بده . عبادت بجز خدمت خلق نیست .
می فرمایند : اولین کاری که اونجا می کنید تجدید پیمان است ، پیمانی که 6 ماه قبل بستیم احتمالاً شکسته . خود معصومین (س) فرمودن که “ زیارت ما که می یاید ، تجدید پیمان می کنید . ” یعنی چی ؟ یعنی مجدداً شما دوباره اون پیمان رو می بندید . می فرمایند : ما می دونیم می شکنید دعا می کنیم این سری نشکنه .
مهمترین ثمره زیارت آرامش هست . آرامش ! حضور زائر عندالمزور . انسان آرام میشه . برای 6 ماه دیگه بهره می گیره . کسانی که بار اولشون هست ، که وارد حرم معصوم می شوند، احساس می کنند با همه جای جهان فرق داره . دقت کردین این جمله رو که می فرمایند : حرم آقا امام رضا (ع) یک قطعه از بهشت است . روی کره زمین تو بهشت داری توی حرم خدمت آیت الله امجد رسیدم ، سلام و احوال پرسی کردم ، گفتم : آقا حالتون چطوره ؟ گفت :‌ مگه کسی توی بهشت از کسی می پرسه حالت چطوره ؟! معلومه تو بهشتِ زبون عاشق از گله گذاری بند می یاد ، کیف می کنه ، گفته بودم که بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون توبیایی اونجا آدم آرام می شه ،‌ من حالا مرحله به مرحله برات می گم . اونایی که رفتن زیارت می فهمند چی می گم . اونایی که نرفتن بعداً تجربه می کنند . از خیابون تهرون که می پیچی ، گنبد رو می بینی دلت به تاپ ، تاپ می افته ، همین جور که نزدیک می شی مبهوتی حتی خیلی ها نمی فهمند که دور و برشون چه تغییراتی انجام شده . وارد صحن امام می شی ، ابهت معصوم (ع) تو رو می گیره ، بدنت شروع می کنه به لرزیدن ، اصلاً یک حالت خاصی به آدم دست می ده و بعد وارد کفشداری می شی ، کفشاتو تحویل می دی ، فرمودن که حتماً اذن دخول بخونی ، این خیلی مؤثره ، بدون اذن دخول عزیزان داخل نشید . در این اذن دخول یک سرّی هست . بعد از خواندن اذن دخول ، می یایی سمت ضریح تا می رسی جلوی ضریح یه دفعه تپش قلبت می خوابه ، آرام ،‌آرام ، به به ، انشاءالله پنج شنبه زنده ایم ، آقا ! ما تا حالا که زنده موندیم ، یه 5 ، 6 روز دیگه هم عمر بده اگه هم می خوایم بمیریم ، همون جا کنار حرمت بمیریم ، چقدر خوبه تو حرمت بمیریم . این چند روزه رو قدر بدونید .
و می فرمایند که این آرامش رو تا وقتی امام رضایی باشی داری ، تا وقتی امام رضا رو نفروشی داری ، تو وجودت امام رضا (ع) هست . اولین گناهی که می کنی یک مقدار از امام رضا (ع) رو فروختی ، آرامشت کم می شه ، کم می شه ، تا جایی که همون حالت بد قبلی دوباره برمی گرده ،‌ خیلی از اینا که اهل بگو و بخند زیادند و خیلی شرند ، می بینی توی مشهد که می یان خیلی آرومند ، می گی آقا چته ؟ ناراحتی ،‌ می گه نه دوست دارم ساکت باشم ،‌ یعنی تو تمام مدت فرمود خداوند تبارک و تعالی کسانی که با من مناجات می کنند در نهج البلاغه است من و ناجاهم فی عقولهم من تو مخشون باهاشون حرف می زنم و همین طور معصومین در این مدت که توی مشهدی همین طور که در مشهد داری می گردی امام رضا (ع)‌ در مغزت باهات حرف می زنه ، حرف می زنه ،‌مناجات می کنه یک روایت هست خیلی روایت مهمیه ولی متأسفانه من ندیدم روی منبر کاملش رو بگن ، فقط قسمتی از اون رو می گن ، می گن آقا امام رضا (ع) فرمودن که هر کس بیاد به زیارت من ، من در 3 جا به دادش می رسم ، 3 جایی که خیلی گیر داره ، یکی موقع مردن که خیلی حول و ترس داره ، که از این جهان به اون جهان می خواد منتقل بشه ، دوم توی قبر که یک جای جدیده ، سوم : سربرداشتن از قبر و در قیامت . در این 3 جا اگه کسی باشه که ما رو یاری بده ، دیگه ما راحتیم . اینو همتون روی منبر شنیدین ، اما صدرش می دونید چیه ؟ این مال شماست ، فرمود هر کس از راه دور به زیارت من بیاید این سه تا کار رو داره . این صدرشه . ( یعنی ماها یعنی شماها ) یعنی این آرامشی که امام رضا (ع) تو د نیا بهت می ده همین جوری هست تا لحظه أی که خطاب برسه مادر ما فاطمه (س) جلو بهشت منتظره ، منتظرِ توِ، منتظره تو ، همون جا امام رضا (ع) کنار تو هست . بدترین جاهایی که انسان حول و هراس داره ، امام رضا (ع) کنارش هست .
آرامش دنیایی و آخرتی که در زیارت امام رضا (ع) هست تنها آرامشی ست که ما در روایات داریم که بقیه معصومین ما حتماً هست ولی روایتشو نداریم
. اومد خدمت امام جواد (ع) گفت آقا جان ! می خوام برم زیارت . نمی دونم به زیارت آقا امام حسین (ع) بروم یا زیارت امام رضا (ع) ، فرمودن : “ زیارت امام حسین (ع) مال همة مؤمنین و شیعیان هست ، اما زائران امام رضا (ع) خصوصی ها هستن . ” قدر نمی دونیم ، خدا شاهده شیرازی ها هم قدر امام رضا (ع) را نمی دونند . ایرانیا هم قدر امام رضا (ع) رو نمی دونن ، شخصی از اون طرف دنیا پیغام فرستاده بود که به نیابت از او مقداری گندم بخرند و در حرم امام رضا (ع) بریزند ، گفته بودند که تو در مدینه کنار قبر دختر پیغمبر (ص) ، پیغمبر (ص) هستی ، گفته بود : نمی دونم اما امام رضا (ع) یک چیز دیگه است ، شماها نمی دونید بعد فرمود که ثواب زیارت قبر پدر من به اندازه هزار حج عمره است . هزار حج عمره ! آقا چند نفر از شما مشتاقید برید حج عمره ؟ چقدر افتخار می کنید ؟ از حج عمره که برگشتید گرچه حج نیست اصلاً حاجی نیستید ، ولی چقدر می دوید دنبالش ؟ می گه هزار حج عمره مثل یک دونه زیارت امام رضا (ع) هست . یعنی بگی السلام علیک و بیایی بیرون ، این برابری می کنه با هزار حج عمره ! بعد اون راوی که نشسته بود گفت : من یک مقدار شک کردم گفتم آقا جون هزار حج عمره ؟! آقا امام جواد (ع) فرمودن : نه هزار هزار حج عمره ، ( یک میلیون حج عمره ) البته به شرطی که حق زیارت را بدونی ، ( همین که من الان برای شما دارم می گم ) بدونی داری می ری جایی زیارت می کنی که ثواب یک میلیون حج عمره داره . وقتی رفتی و برگشتی ، مثل اینکه یک میلیون حج عمره رفتی چون امام رضا (ع) خصوصی است . ثوابهایی که به این زیارت تعلق می گیره ، ثوابهای خاص و خیلی عجیبه ، خیلی عجیبه ، در روایت دیگه ای از پیامبر اکرم (ص) داریم که : کسی که برود خانه خدا را زیارت کنه و بعد بیاد مدینه قبر منِ پیغمبر رو زیارت کنه و بعد قبر دخترم فاطمه (س) رو در بقیع و قبر علی (ع) در نجف و بعد کاظمین (پیغمبر اکرم (ص) داره یکی ، یکی پیش بینی میکنه این روایت معجزه است ) و قبر امام حسین (ع) رو در کربلا را زیارت کنه ، هنوز زیارتش کامل نشده ، مگر اینکه به طوس برود و قبر پاره جگرم علی بن موسی الرضا (ع) را زیارت کند . اینقدر پیغمبر (ص) حسین (ع) را دوست داشت امام مجتبی (ع) را دوست داشت ،‌ ولی با همه اینها می فرمایند : من 2 تا پاره جگر دارم یکی دخترم فاطمه (س) یکی پسرم امام رضا (ع) . یعنی نهایت عاطفه را پیغمبر (ص)‌ به کار برده . یک وقتی می گن من خیلی دوست دارم من احب الله احب حسینا محبت به لفظ می یاد ، اما یک وقت هست لفظ از بیان محبت قاصره ، اینجاست که پیامبر (ص) می فرمایند : امام رضا (ع) پاره جگر منه . امام رضا (ع) همچین شخصیتی هست . به شرطی که ما به حقانیت امام رضا (ع) عرفان داشته باشیم ، مقام امام رضا را بدونیم . بعضی از ماها همین طوری بدون توجه می ریم زیارت می کنیم ، می دونید چه خبره ؟ می دونی چکار داری می کنی ؟ امام رضا (ع) می فرمایند : (همه ائمه این طور هستند ، اما من این روایت رو از امام رضا (ع) و امام حسین شنیدم که نقل شده ) هر یک از محبان ما به ما سلام می ده ما جوابش رو می دیم ، بعضی ها می شنوند ، بعضی ها نمی شنوند . اونی که نمی شنوه ناراحت می شه ، حتی گناه هم می کنه ، می گم نه گناه نکن من دارم جوابتو می دم ، کجایی‌ ؟ اینقدر اینها عجیبند .
و در میان اهل بیت و ائمه (ع) یک نفر هست که گفتند “ امام رضا ” چرا ؟ چون فرمودن رضاست ، رضا یعنی چی ؟ راضی شدن . از کی ؟برای ماهاهست دیگه ، ، برای بدها ، خوبها که نمی خواد ازشون راضی بشه . این امام مهربون رو به ما ایرانی ها دادند . چرا قدر نمی دونیم؟ و بعد مردم ، زیارت مردم دو نوعِ یک زیارت عامه داریم ، یک زیارت خاصه و خواص . زیارت عامه اونایی که می یان زیارت می کنن ، و حاجات عامه هم می خوان ،‌ دنیا ، مثلاً قبولی در کنکور ، تحصیل ، ازدواج ،‌ خیلی خوبه هیچ اشکالی نداره ، فرمودن بند کفشت اگه باز شد خاستی ببندی یک یا علی بگو ، از ما کمک بخواه ، ایرادی نداره ، این حاجات عامه ،‌ خودشون گفتند و از ما خواستند . نگو خودش می دونه . دوست داره تو بگی . برید یکی یکی همه مشکلات رو بگید ، مشکلات خودت ، مشکلات مملکت ، مشکلات پدر و مادرت ، مشکلات ذَوِالحُقُوق اونایی که التماس دعا گفتن ، اونایی که پای کاروان گریه کردن ،‌ همه ، همه ،‌ همه رو بگید ، هیچ اشکالی نداره ، اما گفتن که حاجات دنیوی و عامه مانع حاجات خاصه نشه ،‌ خوب دقت کنید این جمله أی که دارم می گم رو یادگاری داشته باشید . تو هیچ کتابی ننوشته من به زبون و لب مبارک یکی از اساتید شنیدم اسمشو حالا به دلیلی نمی گم ،‌ایشون فرمودن تخصص امام رضا (ع) در دادن تکامل معنوی به انسان هست ، به یک نگاه دلت رو از این رو به اون رو می کنه ! تا دیروز نمازات 2 زار نمی ارزید اما امروز نماز می خونی عرش کیف می کنه ، ( با یک نگاه ! )تا دیروز چشماتو نمی تونستی کنترل کنی ، می ری به امام رضا (ع) می گی آقا ،‌ جون جوادت ! این چشام امانت پیش تو . با همین یک نگاه تغییر می ده . من نمی خوام روایت کنم سال 74 شب میلاد امام جواد (ع) من یک گره عجیبی تو کارم بود ، خیلی عجیب این گره باز نمی شد . یک مجلسی بود تو محبین الائمه (ع) مشهد ، کوچه عیدگاه ، دلم شکست خیلی گریه کردم ، اومدم بیرون سرکوچه عیدگاه پیچیدم سمت حرم گفتم آقا شب میلاد جوادت هست ، جون جوادت ! امشب عیدی منو بده ، همینو گفتم خدا شاهده از سال 74 تا حالا من دیگه اون مشکل بهم رجوع نکرده ، اون شب من تو حرم هم نرفتم ، می خواستم برم خونه ، ساعت 12 شب بود از همون دور گفتم . ولی دلم شکست و چون حاجت معنوی بود امام رضا (ع) توی برآورده کردن حاجات معنوی تخصص داره . کاروان نوروز 78 ، یه بنده خدایی اومد پای اتوبوس ، گفت ، آقا من می خوام با شما بیام ، گفتم ، آقا نمی شه ، گفت چرا ؟ گفتم آقا این مخصوص بچه های کانونه ، باید یک مقداری شرکت کرده باشی ، بعد گفتش که والله من جلسه اول اومدم اینجا ، خیلی ام آدم بدی ام ، بذارید من بیام ، گفتم ، نمی شه چکار کنم ؟ قیافشم قیافه أی نبود که من صلاح بدونم با این نسل جوون پاشه بیاد ، گفت : آقا ! اگر خودم بیام ، اون جا راهم می دید ؟ گفتم پاشو بیا ، شب اول اومد ما اونجا بودیم ، این مثلاً 2 ساعت بعد از ما رسید اومد یک کم احوالپرسی کرد و یک چایی خورد و گفت : ( آی شمایی که مثلاً 20 سال دارید می رید امام رضا (ع) و برمی گردید ، ببینید خدا رو من شاهد می گیرم ، برای من تعریف کرد ) آقا ! 12 سال هست که من بالغ شدم ، یک رکعت نماز در خونه خدا نخوندم ، یک رکعت نماز ! همه گناهی ام کردم ، فقط به دلم برات شده ، من می خوام برم حرم امام رضا (ع) ، با همین نیتی که شما گفتید ، می خوام برم و حاجت معنویم رو بگیرم . این رو گفت و رفت ، کی برگشت ؟ ساعت 3 نصفِ شب ! من بیدار بودم ، اتفاقاً با بچه ها توی آشپزخانه بودیم . دیدم اصلاً حسابی به هم ریخته ، چشماش یه حالتی شده بود ، من مشکوک شدم گفتم نکنه مواد مخدری ، چیزی کشیده ، اصلاً صورتش بهم ریخته ، اومد نشست پهلو من گفتش که آقا ! اگه من بخوام وضو بگیرم چه جوریه ؟ ( این اصلاً‌ شیراز نمی دونست که مسلمونه ، نمی دونست اول باید روی دست چپش آب بریزه یا دست راستش ) وضو رو بهش یاد دادیم ، بعد گفتش که آقا ترمینال ساعت چند باز می کنه ؟ گفتم 4 صبح ، گفت : کاری ندارید ؟ 2 تا همبرگر با یه تیکه نون برداشت ، گفت تبرکاً می برم ، من برگشتم شیراز ! گفتم : چی شد ؟ گفت : هیچی آدم شدم ! ( من اون شب خیلی دلم شکست ، به امام رضا (ع) گفتم : آقا ! 0 سال کنار قبرت زندگی کردم هنوز آدم نشدم ) اومدیم شیراز شاید یک ماه یا 2 ماه بعد از کاروان بود ، زنگ زد ، گفت : آقا ! منو می شناسید ؟ گفتم : بفرمائید ! گفت : من همون هستم که یه شبه سگ اومدم ، آدم برگشتم ! گفت : می شه خدمتتون برسیم ؟ گفتم : شنبه شب بیا کانون . اومد گفت : من تو نمی یام ، فقط اومدم بهتون همین رو بگم . اومدم شیراز 4 میلیون و خورده ای پول و یه مقدار وسایل داشتم ، همه رو فروختم همون یک هفته أی که داشتم می فروختم یکی مراجعه کرد که فلان آخوند ، گفته دخترم رومی خوام به تو بدم ، ( مجرد بود ) گفتم به من لات می خواد دخترش رو بده ؟! گفتن : بله . می گفت : رفتم ، گفت این دخترم مهریه اش یک جلد کلام الله مجید هست و یه مهریه دیگه هم داره ، باید بری مشهد زندگی کنی ؟ کنار امام رضا (ع) ! گفتم : آقا ! قضیه چیه ؟! منو از کجا می شناسید ؟! من خودم داشتم می فروختم برم مشهد . گفت : من که تو رو نمی شناختم ، دیشب خوابیده بودم ، آقا اومد به خوابم ، گفت : می ری فلان آ‌درس ، دخترت رو به عقدش در می یاری می گی بیاد پیش من ،‌ من منتظرشم !! اینها رو به من گفت و رفت . دیگه هم من ندیدمش . 4 سال من ندیدمش . اینه امام رضا (ع) این آقا کیه ؟!می خوای یه جوری امام رضا رو بشناسی ، بفهمی ، نمی تونی ! فقط من اینقدر فهمیدم ، اینقدر این آقا کریمه ، که به من بدم نگاه می کنه ، اینو فهمیدم از ته دل فهمیدم . ولی اگه خوب باشی چه جوری نگات می کنه ؟!می خوای خوب باشی ؟ می خوای خوب بشی ؟ پرونده سفر مشهدِت بازه ، گریه های امشبت رو هم می نویسند ، یا امام رضا (ع) . حالا اون قضیه که براتون گفتم ، نقل کنم ، چند شب پیش که ما یزد بودیم یک خادمی از امام رضا (ع) هم اومده بود ، می گفتش که چند هفته پیش که برای افتتاح طرح جدید حرم امام رضا (ع) رفته بودیم ، همه کسانی که به نحوی سهیم بودن ، برای افتتاح دعوت شده بودن ، بین اونها یک مهندس اتریشی بود که کارش طراحی سردرها بود ، این هم نامه نوشتن که به خرج امام رضا (ع) بیا مهمون مایی ، گفت این مهندس که برای بازدید اومده بود ، منم همراش بودم ، جاهای مختلف حرم رو نشون می دادم . تا اینکه رسیدیم جلوی پنجره فولاد ، وقتی دید یه عده ای کنار پنجره فولاد خوابیدند ، گفت : آقا ! اینا چرا اینجا خوابیدن ؟ گفتم : اینا مریضند ، اومدن از امام رضا (ع) شفا بگیرن . یه نگاهی کرد گفت یعنی این آقا مریضا رو شفا می ده ؟! گفتم بله ، گفت تا حالا کسی رو شفا هم داده ؟! گفتم الاماشاء الله ! ( آی مریض های گناه ! امشب شفاتون رو بگیرید )دیگه هیچی نگفت ، چشمای این مهندس اتریشی پر از اشک شد رفت سمت پنجره سرش رو گذاشت رو پنجره و یک چیزی به زبون خودش گفت ، مترجم که حساس شده بود گوش داد ، بعد اومد این طرف ، دیدم مترجمه داره گریه می کنه ، گفتم : چیه ؟ این مهندس اتریشی چی می گه ؟ گفت : داره می گه : یا امام رضا ! پسرم فلجه ، اینا می گن تو مریضها رو شفا می دی . خادم ادامه داد که ساعت سه یا چهار نیمه شب بود ، خوابیده بودم دیدم مترجم و مهندس اتریشی سراسیمه اومدند و در زدند ، در رو باز کردم ، مهندس داشت گریه می کرد ، پرسیدم : چی شده ؟ گفت : آقا جون ! منو به جایی ببر می خوام شیعه بشم . نشوندمش تا آروم شد ، گفتم : بگو ببینم چی شده ؟! می گفت تو اطاقم خوابیده بودم ، تلفن چی گفت : از اتریش زنت زنگ زده ، پشت خط منتظره ، گوشی رو برداشتم ، زنم داشت گریه می کرد ، از من پرسید: شوهرم تو کجا رفتی ؟ تو ایران چه خبره ؟ گفتم : چطور مگه ؟ اتفاقی افتاده ؟ همسرم گفت : تو اتاق نشسته بودم دیدم بچه ام توی اتاق روی پاش ایستاده ، دور اتاق داره می گرده . یه چیزی می گه من نمی فهمم چی می گه . همین طور که راه می ره ، داره گریه می کنه ، حالش خوب شده . گوشی رو می دم خودش اون حرفی روکه داره می زنه گوش کن ، ببین متوجه می شی چی داره می گه ؟ من که نمی فهمم . و بعد گوشی رو داد به پسرم ، پسرم با همون زبون و لهجه اتریشی داره می گه یا امام رضا ! با گریه پرسیدم : پسرم چی شده ؟ جواب داد : بابا ! خوابیده بودم یک وقت دیدم در اتاق باز شد یه آقای دوست داشتنی و زیبا و مهربان وارد شد ، یه دستی بر روی پاهام کشید ، گفت : پاشو راه برو ، گفتم : آقا جون اسمت چیه ؟ گفت : امام رضا (ع) هستم ، فقط به بابات بگو یادش نره چه قولی به من داده ! من از این خادم پرسیدم الان کجاست ؟ گفت : اومده مشهد زندگی می کنه ، زن و بچه اش رو با خودش آورده . بهش گفتم اگه بتونی تو این کاروان بیاریش خیلی خوبه ، یک قولی به من داده ، یک بارم اونجا برات تعریف کنه خودش تعریف کنه ، اما من امشب اینو می خوام بگم بچه فلج تو اتریش خوابیده ، امام رضا (ع) کمکش می کنه تو رو هم کمک می کنه ، فقط جای امام رضا (ع) خالی بود تو کربلا .


اسرار و آثار تسبیح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها )

    نظر

اسرار و آثار تسبیح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها )

 

نجات از شقاوت

تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که از جمله‏ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است.

هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى که به جهان هستى وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همه‏ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه‏هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ریزى مى‏کنند، مسئله‏ى رسیدن به سعادت و گریزانى از شقاوت است. منتهى از آنجایى که انسان اختیار دارد، راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند. لذا انسان بعد از اینکه راه برایش نمایان شد، گاهى حسن انتخاب به خرج مى‏دهد و سبیل هدایت مى‏پیماید، و گاهى سوء انتخاب به خرج داده و سبیل ضلالت و گمراهى پیش مى‏گیرد. و این مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئله‏اى است که همه‏ى آنان که به خود آمده‏اند، از آن مى‏ترسند و آنها که بصیرت ندارند و در خواب غفلت عمر مى‏گذرانند از آن نیز به غفلت به سر مى‏برند. لذا آن دسته که داراى بصیرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت همیشه دست به دعا و ذکر بلند مى‏کنند و با تضرع و اصرار از خداى خویش طلب دورى از شقاوت و وصول به سعادت مى‏نمایند.

مداومت بر تسبیح فاطمه زهرا علیهاالسلام، موجب محفوظ ماندن از شقاوت و بدبختى است. از این رو شایسته نیست که از برکات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن کوتاهى و سستى نمائیم.

امام صادق علیه‏السلام در این رابطه مى‏فرماید:

« یا اباهارون، انا نأمر صبیاننا بتسبیح فاطمة علیهاالسلام کما نأمرهم بالصلاة، فألزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى ». 1

اى اباهارون! ما بچه‏هاى خود را همانطور که به نماز امر مى‏کنیم به تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز امر مى‏کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن، زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بنده‏اى که بر آن مداومت نموده است.

و نیز از این حدیث شریف استفاده مى‏شود که شایسته است والدین محترم، تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام را مانند نماز به فرزندانشان تعلیم کنند، باشد که مشمول این حدیث گردند.

 

دورى شیطان و خشنودى خدا

شیطان همواره دشمن دیرینه‏ى انسان بوده و هست و هیچگاه انسان از حیله‏ها و خواطر شیطانى او در امان نیست. شیطان بنا بر آیات الهى، دشمن قسم خورده‏ى انسان است تا او را به هر طریق ممکن به گمراهى بکشاند. از این رو آدمى همیشه در معرض تهاجم شیطان و وساوس شیطانى است.

بعضى انسانها در مقابل این تهاجم شیطانى و خواطر نفسانى همیشه در حال فرارند که در این صورت همواره مورد تعقیب شیطان و خواطرند، و هیچگاه خلاصى ندارند و اى بسا در آخر خسته شده و نفس‏زنان تسلیم شوند، و عده‏اى اندک در تلاش‏اند که با مداومت بر ذکر و فکر و عمل، چنان رفتار کنند که شیطان و خواطر را از خود فرارى دهند و شیطان را از خود دور کنند که البته راهى است مشکل. کسانى که به این مقام برسند داراى نفس مطمئنه خواهند شد که دیگر دگرگونى در آن راه ندارد.

وقتى انسان توانست شیطان را از خود دور و طرد کند، و به طاعات عمل نماید و در کارها و اذکار و عبادتهاى خود اخلاص ورزد، رضایت خدا نیز حاصل گردد، چون شیطان و وساوس او یکى از بزرگترین موانع کسب رضایت و خشنودى حق تعالى است. آرى رضا و رضوان خداوند سبحان مطلوب سالکان و منتهاى آرزوى عارفان است.

یکى از راههایى که مى‏تواند شیطان را از انسان دور کرده و موجبات رضاى الهى را فراهم آورد مداومت بر تسبیح حضرت فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام است.

امام باقر علیه‏السلام مى‏فرماید:

« من سبح تسبیح فاطمة علیهاالسلام ثم استغفر، غفر له، و هى مائة باللسان، و الف فى المیزان، و یطرد الشیطان، و یرضى الرحمان ». 2

هرکس تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام را بجا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار مى‏گیرد، و آن تسبیح به زبان صد است، و در میزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد، و شیطان را دور کرده، و خداى رحمان را خشنود و راضى مى‏نماید.

و به سند معتبر از امام صادق علیه‏السلام منقول است که چون آدمى در جاى خواب خود مى‏خوابد، فرشته‏ى بزرگوارى و شیطان متمردى به سوى او مى‏آیند،

پس فرشته به او مى‏گوید : روز خود را به خیر ختم کن و شب را با خیر افتتاح کن،

و شیطان مى‏گوید : روز خود را با گناه ختم کن و شب را با گناه افتتاح کن.

اگر اطاعت فرشته کرد و تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام را در وقت خواب خواند، فرشته آن شیطان را مى‏راند و از او دور مى‏کند، و او را تا هنگام بیدارى محافظت مى‏کند، پس باز شیطان مى‏آید و او را امر به گناه مى‏کند و ملک او را به خیر امر مى‏کند. اگر از فرشته اطاعت کرد و تسبیح آن حضرت را گفت آن فرشته، شیطان را از او دور مى‏کند و حق تعالى عبادت تمام آن شب را در نامه‏ى عملش مى‏نویسد . 3

 

شفاى کم‏شنوایى و درد جسمانى

تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام بنا بر شواهد روایى و تاریخى در بعضى موارد بر بیماریهاى جسمى نیز مؤثر بوده و باعث درمان بیمارى گوش شده است.

یکى از یاران امام صادق علیه‏السلام نزد آن حضرت آمده و از کم‏شنوایى گوش خود نزد آن حضرت شکایت کرد، امام علیه‏السلام به او فرمود:

«علیک بتسبیح فاطمة علیهاالسلام». 4

چه چیز مانع و جلوگیر تو است و چرا غافلى از تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام؟

آن مرد پرسید: قربانت گردم، تسبیح فاطمه چیست و چگونه است؟

حضرت فرمود: سى و چهار مرتبه «اللَّه‏اکبر» ، سى و سه مرتبه «الحمدلله» و سى و سه مرتبه «سبحان‏اللَّه» که صد عدد مى‏شود.

آن مرد گوید:

«فما فعلت ذلک الا یسرا حتى اذهب عنى ما کنت اجده». 5

و من این کار را در اندک زمانى انجام دادم و کم‏شنوایى‏ام برطرف شد.

 

برائت از دوزخ و نفاق

چنانچه گفته شد بنا بر روایت امام صادق علیه‏السلام، تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام از جمله‏ى ذکر کثیرى است که خداوند در قرآن کریم یاد فرموده :

«تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام من الذکر الکثیر الذى قال اللَّه عز و جل: «و اذکروا اللَّه ذکرا کثیرا».

و از طرفى رسول گرامى اسلام فرموده است:

«من اکثر ذکر اللَّه عز و جل احبه اللَّه و من ذکر اللَّه کثیرا کتبت له براءتان: براءة من النار و براءة من النفاق». 6

هرکس ذکر خداى عزوجل را بسیار کند خداوند او را دوست دارد، و هر که ذکر خدا را بسیار کند براى او دو برائت (منشور آزادى) نوشته شود: یکى برائت از آتش جهنم، و دیگرى برائت از نفاق و دورویى.

لذا تسبیح صدیقه‏ى طاهره اگر با شرائطش انجام پذیرد، موجب برائت از دوزخ و نفاق مى‏گردد.

 

غفران الهى

یکى دیگر از آثار تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام، غفران الهى است. غفران ربوبى، همه‏ى ذنوب و آثار سوء تیرگی‌هاى آنها را از میان مى‏برد، حجابها را برطرف کرده و نقائص وجودى انسان را کنار مى‏زند. اما متأسفانه کمتر کسى هست که بداند غفران یعنى چه و نیاز به آن چه معنایى دارد، و چگونه مى‏شود غفران الهى همه‏ى مشکلها را حل، و فاصله‏ها را از میان بردارد؟ در فرق بین عفو و غفران گفته شده که: عفو الهى، نادیده گرفتن و به حساب نیاوردن لغزشها و خطاها و نقیصه‏ها و عیبها، و محو آثار نامطلوب آنهاست. و غفران الهى عبارت است از افاضات و رحمت هایى که به دنبال نادیده گرفتن لغزشها و خطاها و نقیصه‏ها، متوجه انسان مى‏گردد و او را تکمیل مى‏کند و نقایص و عیوب وجودى وى را برطرف مى‏نماید. غفران بعد از عفو است. عفو نادیده گرفتن بدی هاست و غفران، برطرف کردن آنها از وجود سالک و تبدیل آنها به خوبی ها و کمالات است. عفو ربوبى، انسان را از سقوط و هلاکت نجات مى‏دهد و غفران الهى، به سالک پر و بال عطا مى‏کند و بالا می‌برد. لذاست که اگر عفو و گذشت ربوبى نباشد، رهروان طریق با شکست روبرو شده و کنار زده مى‏شوند، و اگر غفران ربوبى نباشد، آنها از حرکت و پیشرفت بازمانده و متوقف مى‏گردند.

امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید:

«من سبح تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام قبل ان یثنى رجلیه من صلاة الفریضه، غفر اللَّه له». 7

هرکس تسبیح حضرت فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام را قبل از اینکه وضع خود را بعد از نمار واجب عوض کند، بجا آورد، خداى متعال او را مشمول مغفرت خود مى‏گرداند.

 

البته نباید چنین پنداشت که این «تسبیح» به لحاظ اینکه ظاهرى بسیار خلاصه دارد و انجام دادن آن بسیار آسان است، چگونه مى‏شود از چنین آثار و برکاتى برخوردار باشد؟! آرى این تسبیح به ظاهر بسیار خلاصه است، اما در نزد آگاهان و عارفان آشنا، دریایى از حقایق و اسرار توحید را در بر دارد و نیز انجام آن به ظاهر خیلى آسان است، ولى اگر خوب بجا آورده شود، مشکلها را آسان مى‏گرداند. ان‏شاءاللَّه.

 

 

------------------------------------------------------

پی‌نوشت ها :

 

1ـ فروع کافى، کتاب الصلاة، ص 343، ح 13.

2ـ وسائل الشیعه، ج 4، ص 1023، ح 3.

3ـ شیطان دشمن دیرینه‏ى انسان، محمد نصیرى، ص 136.

4ـ بحارالأنوار، ج 85، ص 334، ح 20.

5ـ بحارالأنوار، ج 85، ص 334، ح 21.

6ـ اصول کافى، ج 2، ص 499، ح 3.

7ـ فروع کافى، کتاب الصلاة، ص 342، ح 6.