سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طلبه بلاگ

عیب جویی

    نظر

                                    عیب جویی



بعضی از افراد ذاتاً عیب جو هستند . اصلاً‌ علاقه داره ، تو یه جمعی که نشسته از بقیه عیب جویی کنه . مثلاً وارد این جلسه شده یه گوشه می شینه ، جلسه ششصد تا محاسن داره . یه دونه هم عیب داره ، نه ! بیست تا هم عیب داره ، وقتی که می ره بیرون فقط همین بیست تا رو می بینه ، بعد هم علاقة خاصی داره که این بیست تا رو همه جا بگه . به این آدم می گن عیب جو .
با بنده رفیقه ، مثلاً من پنج تا خوبی دارم ، پنج تا هم بدی ، فقط همین پنج تا بدی رو می بینه و همه جا هم می ره
می گه ، به این می گن عیب جو . حالا کار نداریم که مرحلة بعدی عیب جویی غیبت و تهمت هست . بحث این جلسه فقط عیب جویی هست . می خوایم بدونیم نظر معصومین (ع) نسبت به چنین شخصی چیه ؟ و عیب جویی چه آثار سوئی داره و چطوری رفع می شه ؟ اما آثار سوء عیب جویی :
1 ـ می فرمایند : از دست دادن دوستان . شخصی که عیب جو هست ، دوستانش رو از دست می ده . به هر حال هر کسی احتیاج به دوست و رفیق داره ، اما کسی که چنین صفت بدی داره ، دوستانش بعد از مدتی متوجه می شن که این آدم کارش اینه که عیبهای بقیه رو ببینه و بره بگه ، لذا از چنین شخصی فراری هستند و دوستانش رو از دست می ده . مگه آدم مریضه با یه کسی راه بره که دائم بگرده عیب هاش رو پیدا کنه و فردا هم بره این ور و اون ور بگه ؟! خُب ، هر کسی باشه می ترسه چون همه به هر حال عیب دارن . هر کسی می ترسه .
بعضی از شغل ها هستن که آدم باید ازشون بترسه ، مثلاً می گن : پاسبان هر سبیلویی رو دزد می پندارد ! هر آدم سبیل کلفتی رو که می بینه فکر می کنه دزده . بعضی ها اینطوری اند ، یارو اصلاً تو اداره آگاهی داره کار می کنه ، آقا فکر میکنه همة عالم دزدند ! چرا ؟ چون اینقدر در این شغل پیش رفته و در این شغل غرق شده که دیدش نسبت به جامعه و مردم ، همون دید مأمور آگاهی می شه . بعضی ها شغلشون اینطوری بهشون القا کرده اما بعضی ها ذاتاً این تیپی هستند و شغلشون هم هرچی می خواد باشه .
2 ـ یکی دیگه از آثار عیب جویی تهییج کینه هاست : یعنی چی ؟ مثلاً بنده با آقای الف رفیقم ، دائماً در این عیب
می بینم ، همین جور تو فکرم ، فکر نمی کنم که این صد تا حسن هم داره ، چون فقط و فقط عیب رو می بینم . این
عیب ها رو روی هم جمع می کنم . عیب اول ، عیب دوم ، عیب سوم ، از عیب ششم و هفتم ، به بعد دیگه من از این بدم می یاد . عیب بیستم رو که می بینم این بد اومدن تبدیل به کینه می شه .
اصلاً می بینی انسان عیب جو ،‌ هیچ کس رو در جامعه قبول نداره . وقتی می گی : فلانی ! می گه : آقا ! این رو ولش کن ! فلان عیب رو داره . اسم یکی دیگه رو می یاری . می گه : آقا ! این ؟! این اینطوریه . آخرش به مرحله انزوا می رسه . توی یه بن بست انزوا گیر می کنه و هیچ یاری نداره . نه کسی دوستش داره و قبولش داره ، نه اون کسی رو دوست داره و قبول داره . پس این عیب جویی نه تنها دوستان رو از انسان فراری می ده بلکه انسان رو هم از دوستان فراری می ده ، چون در دل انسان دائماً کینه حاکمه و با این کینه آدم نمی تونه رفیق بگیره .
3 ـ رسوایی : رسوایی دنیا و آخرت . خداوند تبارک و تعالی وعده داده ، یعنی در حقیقت وعید داده ، گفته : کسی که عیب مردم رو بگرده و پیدا کنه و بعد این عیب ها رو در جامعه نشر بده و آبروی مردم رو ببره ، منِه خدا تعهد می کنم در دنیا یک و در آخرت دو ، در هر دو جا عیب هاش رو باز کنم ، پخش کنم و رسواش کنم !
با این وعیدی که خداوند داده ، یعنی به هر نحو ، انسان داره ضرر می کنه ، خُب آقا مگه این کار خوبیه ؟ واقعاً در خودمون مرور کنیم ، ببینیم عیب جوییم یا نه ؟
آیا یه لیوان آب نصفه که به ما نشون می دن ، نصفة‌ پر رو می بینیم یا نصفة خالی رو ؟ اگر نصفة خالی رو می بینیم ، عیب جوییم و اگر نصفه پر رو می بینیم ، انسان مؤمنی هستیم و ایمان داریم .
معمولاً هم اینطوریه که کلاً مردم کاری به این کارها ندارن یعنی عیب جویی یه صفت نادره ، یه صفت منفیه نادر . خُب حالا وقتی به این قضیه پی بردیم که دوستانمون رو از دست می دیم و دوست پیدا نمی کنیم و خداوند در دنیا و آخرت رسوامون می کنه . ما چه جوری با این قضیه مبارزه کنیم ؟
راههای درمان عیب جویی :
1 ـ
اولین راه مبارزه با عیب جویی ترک همنشینی با عیب جویان : خوب دقت کنید !
امام علی (ع) می فرمایند :
” مصاحبه الاشرار توجب سوء ظن بالاخیار ” کسی که با انسانهای شرور و بد می شینه و همیشه هم صحبتش بدها هستند این نسبت به خوبها دارای سوء ظن می شه .
چرا ؟ چون در یه جمعی که نشسته تمام این جمع ، صحبتشون بد نام کردن خوبهاست . مثلاً توی یه مدرسه و یا توی یه کلاسی هست که اینها ، همه با دین و دیانت مشکل دارند ، کسی که با دیانت مشکل داشته باشه با متدینین هم مشکل داره ، و کسی که با متدینین مشکل داشته باشه ، همیشه بدیشون رو می گه و این بد گفتن ، یه بار ،‌ دو بار ، ده بار ، صد بار ، بالاخره بر وجود ما تأثیر می ذاره . انسان تبدیل می شه به : “ مصاحبه الاشرار “ هم صحبت اشرار و این باعث می شه نسبت به خوبها بدبین بشه . این کاری هست که هم صحبتی با بدها انجام می ده ، و بالاخره بدی شنیدن روی آدم تأثیر می ذاره .
مثلاً من آقای فلانی رو خیلی دوست دارم ، برای من قداست داره ، دفعه اول یه کم از ایشون بدی می گن ، دفعه دوم فحشش می دن ، دفعه سوم و . . . دفعه بیستم قداستش می ریزه . دفعه بیست و یکم من اصلاً شک می کنم که این خوب هست یا نه ؟ دفعه پنجاهم اصلاً نظرم نسبت به اون بر می گرده ، دفعه صدم اصلاً ازش کینه پیدا می کنم !! می بینید ؟!
در زمان آقا امام مجتبی (ع) جوّ شام به گونه ای بود که اهالی شام نسبت به آقا امیرالمؤمنین (ع)کینه داشتند . و گاهی پیش می یومد که به امام مجتبی (ع) فحش و ناسزا می دادند . ببینید کینه چه بلایی به سر آدم می یاره ، ولو اینکه طرف مقابل علی (ع) باشه ، ولو اینکه قرآن ناطق باشه ، ولو اینکه یک بار دیدنش انسان رو از این رو به اون رو می کنه ، به هر حال چون دائماً با اشرار مصاحبه می کردند نظرشون نسبت به امام علی (ع) هم برگشته بود . اینه که من همیشه می گم : عزیزان ! خودتون رو از این جمع های حزب اللهی و متدین جدا نکنید . اولش از جمع جدا می شی ، به هر حال یه جمع لازم داری ، یواش یواش تو جمع دیگه می یوفتی ، تو اون جمع که افتادی خدا کنه بتونی خودت رو حفظ کنی . من می گم نمی تونی ، چون امام (ع) داره می گه . چون یواش یواش اصلاً نظرت در مورد دین و دیانت و خدا عوض می شه ، پس اولین راه درمان اینه که خودتون رو از جمع خوبان جدا نکنید .
آقا جمع بدها کیا هستند ؟ ببینید بد ، یه مفهوم کلیه . برای خودتون بد رو مصداقی کنید . خیلی از جمع هایی که ما فکر می کنیم بد هستن ، بد نیستند ، ناآگاهند . آدم می تونه توی این جمع ها نفوذ کنه و آگاهشون کنه . بد یعنی جمعی که با غرض و با علم ، با دین و ارزش و انقلاب و . . . مخالفت می کنه . اما کسی که غرضی نداره ، علم هم نداره ، بد نیست . این فقط نا آگاهه . وظیفة ما اینه که ناآگاهان رو آگاه کنیم .
جمعی که با یه نوسازی معنوی می تونیم متدینش کنیم ، بد نیستند . بد اونیه که می دونه ، غرض داره ، با علم ، با
دیانت مون مخالفت می کنه . این می شه بد . وگرنه این دبیرستانهای ما و این بچه های ما بد نیستن . ما فرض می کنیم گناه هم می کنند ، اما بد نیستند . نود درصد جمع دبیرستانهای ما جو ناآگاهه . اگر دینی ، از روی اخلاص با تمام
ظرافت هایی که لازمة نسل جوان هست به اینها ارائه شده بود که نشد ، کارشون به اینجا نمی کشید .
حالا نوبت ماست دیگه ، هرچی دست رو دست بذاریم وضعیت بدتر می شه . باید راه بیوفتیم در جهت اینکه بد و خوب ها رو از هم جدا کنیم و جمع های ناآگاه رو هم آگاه کنیم .
پس می گه مجالست با بدان و رفت و آمد در گروهها و تشکل هایی که دائماً اهل فساد و فسادهای مختلف هستند ، چون زیاد نسبت به خوبان در این مکانها بد گمانی ترویج می شه ، انسان خود به خود از جمع خوب ها جدا می شه . این مسئله رو درصد بالایی از شما چشیدید و با تمام وجود لمس کردید .
2 ـ
راه دوم درمان عیب جویی : امام صادق (ع) می فرمایند : آیا انتظار داری تمام خوبی ها در دوست تو جمع شده باشه ؟ و بعد دوباره می پرسند : کو رفیقی که هیچ عیبی نداشته باشه ؟

در ادبیات فارسی هم ضرب المثلی داریم که از همین حدیث گرفته شده . می گه : گُل بی عیب خداست .
( و معصومین (ع) ) آیا کسی هست عیبی نداشته باشه ؟ در رفاقت هاتون ، بسنجید و درصد بگیرید ، اگه نسبت خوبی ها به بدیهاش از 50 درصد به بالا هست ارزش رفاقت داره . یعنی یه موازنة ظاهری و برآیند ظاهری انجام بدید . البته خیلی راحت می تونید از رفتار رفیق تون متوجه این موضوع بشید که اگه خوبی هاش بیشتر از بدیهاش بود ، همین کفایت
می کنه . قرار نیست ما بگردیم گل بی عیب پیدا کنیم . این رو داشته باشید .
مثلاً عرض می کنم : یکی از شما با بنده رفیقید ، ما منبر می ریم ، مداحی می کنیم و کارهایی که الان می بینید . خُب اینها مثلاً یه درصدی استفاده الهیه ، حالا ممکنه شما در بنده یه عیبی ببینید و کشف کنید ، آیا درسته که بگی : آقا ! ولش کن . بریم دنبال کارمون . این اصلاً آدمه ؟!
قرار نیست همه گُل بی عیب باشند ، انسان با خودش می سنجه . می گه : فلانی اون بالا روی منبر نشسته ، در ضمن این یه عیب رو هم داره اما از سه تا کارش که استفاده می کنیم . همین ! عیب هم داشته باشه .
بهش میگی : آقا نوار فلانی رو چرا گوش نمی دی ؟ میگه : نوار فلانی ؟! ولش کن ! ـ مگه چی شده ؟ ـ نشنیدی . . . . ؟! خُب چه ربطی داره ؟ حضرت امام (ره)‌ می فرمودند : حتی از علم اساتید بی دین ، استفاده کنید . نگفتن برو پشت سرش نماز بخون ، نخون ! اما از علمش استفاده کن . این نکته ای هست که باید رعایت بشه . پس گل بی عیب خداست .
از صد درصد صفات یک شخص ، 60 درصد ، نه ، 51 درصدش خوبه ، این قابل استفاده است . پس اگر یه وقت عیبی رو در امثال من مشاهده کردید ،‌ اینجوری حساب کنید که آیا این عیب باعث می شه در اون استفاده ای که من می کنم ، خللی وارد بشه ؟ اگر اینجوریه ، حق با شماست . اما اگر نه ، استفاده سرجاشه ، عیب هم سرجاشه . و این عیب کاری به اون استفاده نداره ، خُب عیب رو کنار بذار و به کسی هم نگو . استفاده ات رو بکن .
یه وقت هست ، احساس می کنی مثلاً بنده از راه دین دارم می بُرم و به یه مسیر بی دینی می رسم ، خُب این عیب قاطی می شه و در استفاده خلل وارد می کنه . یعنی در حقیقت ، استفاده انجام نمی شه . این انحرافه ، این جا وظیفه انسان اینه که کنار بکشه و مبارزه کنه . اما اگه نه این عیب ربطی به دینم نداره ، مثلاً طرف خیلی علمش بالاست ، خیلی هم متقیه اما قدش کوتوله است . خُب ربطی نداره . می گه : آقا ! این کوتوله است ، من از این استفاده کنم ؟! خُب چه ربطی داره ؟
بعضی عیب ها اینطوری هستن . اصلاً این عیب ربطی به استفاده ، نداره ، یعنی همون قدر این عیب در استفاده تأثیر
می ذاره که آسفالت و بادمجان روی هم تأثیر می ذارن . همین ! پس این رو دقت کنید !
3 ـ
راه سوم درمان عیب جویی :
می فرمایند : کلماتی که ایهام داره حمل بر صحت کنید . بعضی از کلام ها هست ، ایهام داره ، یعنی بستگی داره نیت طرف از این کلام چی باشه در چنین جایی می گن شما این کلام رو حمل بر صحت کنید . بگید انشاءالله درست می گه .
البته نه اون کلامی که مطمئناً مشخصه نیت طرف بد هست . اگه مطمئنید ، اینجا حمل بر صحت ، عقلانی نیست . وقتی که ایهام وجود داره و مشخص نیست که نیت چیه ، شما بگید انشاءالله نیتش خوب بوده .
مثلاً شما می دونید یه بنده خدایی فلان حرف رو زده ، اما نمی دونید واقعاً منظور خوب بوده یا بد . می گن چنین جایی شما جهت خوب رو لحاظ کنید . بگید انشاءالله خوب بوده .
4 ـ
راه چهارم درمان عیب جویی : توجه به پاداش
: یعنی اگر یه کسی عیب جو باشه ، اما این صفت عیب جویی رو رفع کنه و به جایی برسه که مثلاً عیب رو در شخص ببینه و با یکی از این راهها ، عیب رو پنهان کنه و به کسی نگه ، امام صادق (ع) می فرمایند : چنین شخصی در روز قیامت ، وقتی پرونده اش رو به دستش می دن و نگاه می کنه با خودش
می گه : دیگه لازم نیست حساب و کتاب بشم ، با این همه گناهی که دارم حتماً جام تو جهنمه .
امام صادق (ع) می فرمایند : پرونده رو نگاه می کنه ، ناامید سرس رو پائین می اندازه و می خواد راه بیوفته به سمت جهنم ! یه دفعه از طرف خدا ندا می رسه : بندة من ! یادتِه فلان عیب ، فلان عیب ، فلان عیب رو دیدی ( همه عیبهایی رو که توی دنیا دیده بوده و چشم پوشی کرده بود ، براش اسم می یارن )یادته اینها رو دیدی ، اما این صفت حسنه و عالیه در تو بود که عیب ها رو پنهان کردی . یادته ؟! عرض می کنه : بله ! خدا می فرماید : خُب منِه خدا الان می خوام تلافی کنم . من کریم هستم ، و از تو کمتر نیستم ، منم گناهانت رو پنهان می کنم . به پرونده اش نگاه می کنه ، می بینه از گناهانش اثری نیست .
اگه آدم این دو روز دنیا رو یه کم نسبت به اطرافیانش رحیم باشه ، در روز قیامت رحمت الهی شاملش می شه . اگه یه کم از لذت هایی که از گناه زبان می بریم قلم بگیریم ، خدا روز قیامت به رخمون نمی کشه . فقط یه کم !
مثلاً بنده با یه آقایی رفیق شدم ، شما چه کار داری که می یای می گی : با این رفیق شدی ؟! نمی دونی چه عیب هایی داره ؟! خُب این عیب ها چه ربطی به من داره ؟ می دونی داری برای خودت آتیش جهنم رو می خری ؟ اگر این احساس های حسادت ، کینه و عیب جویی رو قلم نزنیم ، روز قیامت نباید زیاد امید داشته باشیم ! می گه : آقا احساس خطر کردیم ! نباید احساس خطر می کردی ، اصلاً به تو ربطی نداره !
یه وقت هست آدم گناه رو به عینه می بینه ، اگه اینجا با قصد و نیت خیر ، اون هم به یه بزرگتری بگه که حل بشه اشکالی نداره . اما اگه همین طوری این عیب ها رو به بقیه بگه ، حل نمی شه ، فقط باعث آبروریزی می شه . فقط داره آبرو می بره . و یا اگر گناه رو به عینه در کسی ببینی و خطر رو صددرصد احساس کنی و بری بگی ، و اون بنده خدا هم نتونه کاری بکنه ، این هم می شه غیبت . در صورتی که تو اشتباه کنی و چنین عیبی در شخص نباشه ، این دیگه تهمته .
آقا ! دو تا رابطه رو به هم زدی و جمع های اینطوری رو پوکوندی ! اما عنایت کنید ! اگر احیاناً عیبی رو در برادرتون یا خواهرتون دیدید ، فقط و فقط به کسی بگید که بتونه این عیب رو رفع کنه و یا برید به خودش بگید گرچه من توصیه نمی کنم به خودش بگید ، چون شما هم سن هستید و از همدیگه قبول نمی کنید ، راهش همینه .
اما اگه بری به دوستش بگی ، با فلانی رفیق شدی ؟! می دونی چه خبره ؟ ـ نه ، چه خبره ؟ ـ اینجوریه ، اون جوریه !!
خُب باشه ! اصلاً به ذات دلت دقت کردی که ببینی دلیل این حرفت چی بوده ؟ آیا حسادت نبوده ؟ آیا این نبوده که چشم نداری ببینی دو نفر با هم رفیق باشن ؟ آیا اگه دو نفر خیلی با هم صمیمی شدن دلیل بر این هست که در رابطه شون گناه هست ؟! “ هو الذی الف بین قلوب المؤمنین ” خدا بعضی ها رو برای هم مشخص کرده ، اینها بیشتر با هم رفیق می شن . همین ! قرار نیست که همه فقط رفیق ما باشن . این رو عنایت کنید !
و این رو من بهتون بگم ، با این عیب جویی شما دارید دو تا خیانت انجام می دید : 1 ـ خیانت شخصی : که باز خودش دو جنبه داره : به اونها داری خیانت می کنی ، چون اونها رو از هم جدا می کنی و این رابطه ای که خداوند ایجاد کرده رو داری به دروغ و گناه خط می زنی . و دوم داری به خودت خیانت می کنی ، چون عیب جو می شی و خدا دنیا و آخرتت
رو ، خراب می کنه !
2 ـ داری به جامعه خیانت می کنی ، برای اینکه این جمع ها رو داری خراب می کنی . اما یه دعا : خدایا ! با خط زدن صفات رذیله مثل حسادت ، کینه ، بغض ، حب دنیا و صفات شهوانی از وجود ناقابل ما و با قرار دادن پیوندهای محکم محبت شرعی بین ما ، همه مون رو در ادامة راه خودت ، پیروز و موفق بگردان . الهی آمین ! وقتی می گی : “ الهی آمین ” یعنی قول دادی .
5 ـ
آخرین راه درمان عیب جویی : توجه به عِقاب و کیفر : ب
ه این موضوع دقت کنیم که ما عیب دیگران رو پیدا کردیم و به بعضی ها گفتیم ، خُب این چه نتیجه ای داره ؟ آیا می دونید با این کار چه بلایی به سرمون می یاد ؟ آیا اینجوری نیست که اگه بعضی عیب های ما رو بفهمند دیگه تو این شهر نمی تونیم زندگی کنیم ؟ کی باید عیبهای ما رو بپوشونه ؟ خدا باید بپوشونه دیگه ، خدا خودش داره می گه : اگه عیب بنده هام رو نپوشونی ، من عیب تو رو نخواهم پوشاند . نه در دنیا و نه در آخرت !
همیشه این مسئله رو مد نظر داشته باشیم ، هر وقت خواستن در مورد کسی صحبت کنند ، اگه از این شخص عیبی به خاطرت اومد ، مواظب باش ! این رو به یاد بیار که خودت هم همچین صاف و پاک و بی عیب نیستی . وقتی اینجوری شد ، آدم دیگه خودش می فهمه که باید چکار کنه
انشاءالله خداوند همه ما رو به عیوب خودمون واقف کنه .
اما عیب جویی ممدوح : تا حالا می گفتم : عیب جویی بده ، اما حالا می گم عیب جویی خوب هم داریم !‌ چیه ؟ اینه که انسان در خودش بگرده و عیب هاش رو پیدا کنه و رفع کنه . این خیلی مهمه . انسانی که چشمش به عیبهای مردم هست ، از عیبهای خودش غافله ، می گن به جای اینکه چشمت دنبال عیوب مردم باشه ، اگه دلت برای خودت می سوزه ، تو وجود خودت بگرد و عیب هات رو پیدا کن . اگر هم دلت نمی سوزه ، برو یه کم تو قبرستون بچرخ تا دلت بسوزه ! بالاخره یه روزی ما رو اون زیر می ذارن ، ببین چی داری جمع می کنی ؟ بگرد عیب هات رو پیدا کن . چیزی که به درد اون زیر می خوره رو تقویت کن . اونهایی هم که می بینی اون زیر رو داره خراب می کنه و مثل آتیش داره اون زیر رو پر می کنه ، اونها رو خط بزن و اگه واقعاً دلت برای خودت نمی سوزه ، ما دیگه کاسة داغ تر از آش نیستیم ! انشاءالله خداوند این توفیق رو به ما بده که عیب های خودمون رو پیدا کنیم و رفع کنیم . والسلام